ما، به عنوان والدین فرزندانمان، گاهی ممکن است تصور کنیم چون خودمان روزی خواهر و برادر بوده ایم، می توانیم آنچه را که فرزندانمان از یکدیگر و از ما توقع دارند به خوبی درک کنیم. اما اکثر والدین در مقابل تضادهای پیچیده ای که بین فرزندانشان وجود دارد، درمانده شده اند و نمی توانند این نومیدی، درماندگی و دلهره ای را که از ناهمخونی بین انتظارات امیدبخش آن ها و واقعیت تلخ و خالی از ظرافتی که با آن درگیرند، پنهان کنند.
لازم است بدانیم که به جای اینکه دائماً دلمان در مورد “دوست بودن” فرزندانمان شور بزند و نگرانشان باشیم، فکر کنیم که چگونه می توان آن ها را به مهارت هایی مجهز کرد تا بتوانند با یکدیگر ارتباط مطلوبی برقرار کنند. در این خصوص مسائل پیچیده ای وجود دارد که باید آموزش داده شود. به جای آنکه فرزندانمان تمام وقت خود را صرف این مطلب کنند که حق با کیست ، چه کسی راست می کوید و کدام یک اشتباه می کند، باید به آن ها بیاموزیم که چگونه حرف های دیگران را گوش کنند و تفاوت های موجود در آرا و عقاید او را قابل احترام بدانند. چگونه به جای جنگ و جدال راهی بیابند تا از افکار و اعمال مشترک بین خود بهره بگیرند و اختلافشان را حل کنند. حتی اگر خصوصیات اخلاقی آن ها طوری نیست که بتوانند با هم صمیمی و یکدل شوند، قادر باشند بین خودشان روابطی براساس صلح و آشتی به وجود آورند. از جمله می توانیم:
⦁ به جای نادیده گرفتن احساسات منفی فرزندانمان، با آغوش باز با آن ها همدلی کنیم.
⦁ با آرزوهای فرزندانمان همدلی کنیم.
⦁ به فرزندانمان کمک کنیم تا خشم خود را با روش های مسالمت آمیز نشان دهند.
⦁ در برابر مهاجم واکنش خشونت آمیز نشان ندهند.
فرزندانمان نیاز دارند احساساتشان را (نسبت به خواهر یا برادرشان) درک کنیم. بهتر است:
⦁ از واژگانی استفاده کنیم که دریابد احساساتش را درک کرده ایم.
⦁ آنچه احساس می کند را به زبان آوریم.
⦁ از او بخواهیم با روشی ابتکاری و مسالمت آمیز، آنچه احساس می کند بیان کند.
⦁ آن ها نیاز دارند که واکنش های شدیدشان را متوقف کنیم.
⦁ به آن ها بیاموزیم چگونه خشم خودشان را کنترل کنند تا رفتارشان قابل قبول باشد.
⦁ هرقدر برای ایجاد احساس خوب میان فرزندانمان پافشاری کنیم، آن ها نسبت به هم احساس بدتری پیدا خواهند کرد.
⦁ آن ها را در ابراز احساسات خود آزاد بگذاریم و اجازه ندهیم آن ها را بر زبان بیاورند.
⦁ ما با مقایسه کردن فرزندانمان با یکدیگر،وضع را وخیم تر می کنیم. آن ها وقتی احساس می کنند خوب نیستند و از خوب بودن نتیجه ای نمی گیرند، ترجیح می دهند بد باشند و توجه مان را جلب کنند.
⦁ به جای مقایسه کردن توضیح دهید که چه دیده اید یا شنیده اید؛ یا احساستان را شرح دهید.
⦁ یکسان نگریستن به فرزندانمان عادلانه نیست! با هریک متناسب با نیازهایش رفتار کنیم و نیاز هریک را جداگانه رفع کنیم.
⦁ مهم است فرزندانمان بدانند که هر کدام را به نوعی خاص دوست داریم.
⦁ برای هریک از فرزندانمان به اندازه ی نیازش وقت بگذاریم.
⦁ رفتار امروز ما با فرزندانمان واکنش هایی را در آینده از جانب آن ها نسبت به یکدیگربه وجود خواهد آورد. پس تعیین نقش و تحمیل نقش به هر کدام از آن ها بر نقش دیگری اثر گذاشته و در نهایت ارتباط بین آن هار ا تحت تأثیر قرار خواهد داد.
⦁ حواسمان باشد در زد و خوردها از فرزند آسیب دیده دلجویی کنیم و به فرزند آسیب زننده بیاموزیم که چطور می تواند از روش بهتری استفاده کند.
⦁ با کودکی که دچار اختلال جسمی یا روحی است نیز همین روش ها را در پیش بگیریم و به جای توجه به ناتوانایی های او بر توانایی هایش تأکید کنیم تا راه حل مناسبی برای مشکلاتشان بیابند.
⦁ هنگام دعوا و درگیری فرزندانمان بهتر است نقشی سازنده و مفید داشته باشیم:
⦁ اگر دعوا درحد پرخاش و مشاجره لفظی باشد می توانیم به روی خود نیاورده و اجازه دهیم خودشان مشکلشان را حل کنند.
⦁ اما اگر کتک کاری صورت گرفت بهتر است با اهمیت دادن به خشم فرزندانمان دیدگاه هریک را بشنویم و با اهمیت دادن به مشکل بوجود آمده با کمک خودشان آن را حل کنیم.
⦁ اگر اوضاع را خطرناکتر ارزیابی کردیم باید دخالت کرده و با توصیف آنچه دیده و شنیده ایم، کودکانمان را از هم دور کنیم.
⦁ وقتی فرزندانمان نمی توانند خودشان مشکلاتشان را حل کنند:
⦁ از طرفین دعوا می خواهیم که نقطه نظرات و احساسات خود را در جلسه ای مطرح کنند.
⦁ به آنها فرصت می دهیم تا مشکل را مرور کنند.
⦁ از همه ی اعضای خانواده می خواهیم که برای حل مشکل کمک کنند.
⦁ با ارزیابی راه حل های ارائه شده، یکی انتخاب شده و پیگیری می کنیم تا نتیجه معلوم شود.
⦁ ترتیبی دهیم که حتماً با هر کدام از فرزندانمان در هفته چندین مرتبه تنها باشیم.
⦁ هنگامی که با یکی از فرزندانمان وقت می گذرانیم از دیگری صحبتی نکینم.
⦁ فرزندانمان را به جایگاه خاصی در خانواده محدود نکنیم تا گهگاه با مسئولیت ها و مهارت های دیگر هم آشنا شویم.
⦁ مهم است که هر یک از فرزندانمان بدانند که خواهر یا برادرش از کدام ویژگی او بیشتر و کمتر خوشش می آید.
و در نهایت این که به خاطر داشته باشیم گرچه عبور از راه بسیار دشوار و مستلزم وقت و حوصله ی فراوان است، اما چون در نهایت به سازگاری و توافق بین فرزندانمان می انجامد ارزش پیمودن را دارد.
منبع:
فابر، آدل. مزلیش، الین. (۱۳۸۴). درمان ناسازگاری و حسادت فرزندان. (ترجمه ی میترا کدخدایان). تهران: انتشارات فیروزه