سوءاستفاده و خشونت جنسی از جمله بیماری های اجتماعی مهلک جهان کنونی است. معضلی که شاید سوابق تاریخی بسیار قدیمی و باستانی داشته باشد، ولی وسعت و شدت آن هیچ گاه در طول تاریخ به شکل کنونی نبوده است. خشونت جنسی علیه زنان و کودکان ، به علت تابوهای فرهنگی بسیاری از کشورها گزارش و پیگیری نمی شود. به همین دلیل ابعاد پیچیده تر و متأسفانه پنهان تری دارد و پیامدهای آن روز به روز عمیق تر و وخیم تر می شود.
بنا به گزارش سازمان جهانی بهداشت، در سال ۲۰۰۲ حدود ۱۵۰ میلیون دختر و ۷۳ میلیون پسر زیر ۱۸ سال به زور وادار به ارتباط جنسی شده اند یا مورد سایر انواع خشونت جنسی با تماس فیزیکی قرار گزفته اند. در سال ۲۰۱۹ بیش از ۴۰ درصد زنان جوان در امریکا تا قبل از سن ۲۵ سالگی و بیش از ۲۰ درصد مردان تا قبل از سن ۱۰ سالگی خشونت های جنسی را تجربه کرده اند. به طورکلی از هر ۶ فرد بالغ ۱۴ تا ۱۷ ساله، پرخطرترین محدوه سنی قربانیان خشونت جنسی، یک نفر دچار سوءاستفاده جنسی می شود. عدم توجه و نادیده انگاشتن جنایتی که در حق این قربانیان اعمال می شود، تقویت چرخه معیوبی است که به این جنایت دامن می زند. زیرا قربانیان معصوم این جنایت برای ترمیم و مداوای زخم های عاطفی خود و مقابله با احساس گناه و خشم که در اعماق وجود خود تجربه می کنند، به هر وسیله و فردی متوسل می شوند و چه بسا که ناخواسته در معرض سوءاستفاده های بیشتر قرار گیرند. حتی خود به معترض جنسی دیگری تبدیل گردند و به اشتباه درمان درد خود را در تلافی و قربانی کردن فردی دیگر جستجو کنند. اگرچه در گزارش های ثبت شده، اکثر متجاوزان را پسران و مردان تشکیل می دهند، اما خود از این آسیب در امان نمانده اند و قربانی خشونت های متعدد جنسی از سوی همجنس و گاه غیرهم جنس خود قرار می گیرند. به گونه ای که بالاترین آمار سوءاستفاده های جنسی در میان کودکان را برای پسران گروه سنی ۶ تا ۱۱ ساله ثبت کرده اند. دختران و زنان بیشتر در خانه ها و از طرف افراد آشنا و مورد اعتماد در معرض سوءاستفاده های جنسی قرار می گیرند، در حالیکه پسران هم در خانه و هم در مکان های بیرون از خانه درخطرند. تأسفبار است که معمولا متجاوزان جنسی خود در دوران کودکی دچار خشونت های جنسی قرار گرفته اند.
به منظور شکستن این چرخه معیوب، اعتقاد در اولین قدم بر اطلاع رسانی، آگاهی و ایجاد فرهنگ پیشگیری است، ولی پیشگیری ثانویه یعنی درمان کسانی که قبلا مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند نیز واقعیت و ضرورتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
مشکلات ناشی از سوءاستفاده جنسی بسیار پیچیده اند و اغلب بیش از یک نسل را تحت تأثیر قرار می دهد. بهترین راه برای پشتیبانی از قربانیان خشونت جنسی برای کنارآمدن با سوءاستفاده های جنسی، کمک گرفتن از یک متخصص آموزش دیده است. چراکه یکی از مشکل ترین و شاید ترسناک ترین تأثیرات سوءاستفاده جنسی، بازگشت به گذشته باشد. خاطرات بسیار قوی آن حادثه دردناک، به گونه ای ظاهر می شوند که گویی به جای گذشته، هم اکنون در حال اتفاق افتادن هستند. بازگشت به گذشته، مبحثی بسیار پیچیده است و بهتر است که درمان چنین مواردی صرفا به عهده مشاور یا روان درمانگر باشد.
قربانیان خشونت جنسی معمولا با سؤال ها و نگرانی هایی در مورد هویت جنسی مواجه می شوند. عزت نفس و اعتماد به نفس آنها آسیب می بیند. آنها فکر می کنند که تنها قربانی خشونت جنسی هستند. ممکن است به آنها القا شده باشد که آنها مسئول پیش آمدن رفتار جنسی هستند، چون به نحوی اغوا کننده و تحریک آمیز لباس پوشیده یا رفتار کرده اند. چنین حس شرم و گناهی می تواند احساس انها را نسبت به درکی که از خود و دنیا دارند، تغییر دهد. این افراد ممکن است فکر کنند که تنها راه جلب محبت و توجه، ارتباط جنسی است و متأسفانه وسایل ارتباط جمعی نیز به نحوی این موضوع را تقویت می کند. آنها باید بدانند که خشونت جنسی به دلیل روان بیمار متجاوز و سوءاستفاده گر جنسی اتفاق افتاده است.
زمانی که خشونت جنسی توسط افراد مهم زندگی مانند پدر، برادر، همسر یا افراد دیگر مورد اعتماد قربانی اتفاق افتاده باشد، تأثیرات این رویداد بسیار مخرب تر و گیج کننده تر خواهدبود. درک این واقعیت که اولین مراقبت کننده یا افرادی که در حریم خصوصی قربانی هستند متجاوزند، برای او بسیار دشوار است.
گاهی اوقات که قربانیان تسلیم فرآیند سوءاستفاده می شوند و حتی لذت جنسی را تجربه می کنند، از مشارکت در سوأاستفاده احساس گناه و شرم ندگی می کنند. گاهی احساس می کنند که توسط متجاوز فریب خورده اند، احساس خشم می کنند و گاهی از احساس مثبتی که هنوز نسبت به شخص متجاوز دارند، متحیر می شوند. گاهی در انتخاب شریک زندگی یا تمایلات جنسی خود دچار شک و تردید می شوند. معمولا خود ار لایق زندگی طبیعی نمی دانند.
انچه مسلم است قربانیان خشونت جنسی به سختی می تواند به مردم اعتماد کنند و برای برگرداندن این اعتماد به گذشت زمانی طولانی نیاز است. حمایت، درک و باور واقعی افراد نزدیک قربانی خشونت جنسی به این حقیقت که قربانی، مقصر نبوده و هیچ عمل اشتباهی انجام نداده است، قوی ترین زیربنای روش خوب مقابله کردن با این حادثه است. بیان و پذیرش دردناک بودن فرآیند تا انکار و سکوت در برابر این حادثه.بسیار اهمیت دارد. ارائه اطلاعات درست درباره مسائل جنسی، قوانین و مواد حقوقی به قربانی کمک می کند تا آگاهانه تر حادثه را درک کند و جرأتمندانه تر عمل کند.
- قربانیان خشونت جنسی برای کسب توانایی حل مشکلات خود، نیاز به امنیت عاطفی دارند.
- قربانیان خشونت جنسی برای یافتن پاسخ سؤالات خود نیاز به افزایش اطلاعات خود در مورد مسایل مربوط به مشکل دارند.
- قربانیان خشونت جنسی قادرند بدون اینکه دوباره درد عاطفی سوءاستفاده را تجربه کنند، با کمک روان درمانگر آموزش دیده، درمان شوند.
آن ها در فرآیند درمان یاد خواهند گرفت:
- تقصیر آنها نبوده است.
- سوءاستفاده تجربه ای است که قبلا اتفاق افتاده است و هویت آ نها را تعریف نمی کند.
- آنها مجبور نیستند که شخص متجاوز را ببخشند.
- ممکن است آنها قادر به فراموش کردن اتفاق نباشند که البته طبیعی هم هست.
آنها می توانند آن اتفاق را به گذشته بسپارند و با استفاده از نتیجه آن تجربه، قوی تر، باتجربه تر و با توانمندی بیشتر عمل کنند و به زندگی ادامه دهند.
در فرآیند درمان هم یادآوری دو نکته بسیار اهمیت دارد:
- نباید فرض شود که قربانی خشونت جنسی احساسات خاص دارد؛ بلکه لازم است به آنها کمک شود تا به روان درمانگر متخصص نشان دهند یا بگویند که چه احساسی دارند.
- فرآیند روان درمانی نباید به گونه ای باشد که انگار قربانی خشونت جنسی مجبور است خود را از همه احساس های بد خلاص کند. اینکه به قربانی کمک شود تا احساس بهتری پیدا کند، غریزه ای طبیعی و مهم است. اما، آنچه آنها را بیش از هر چیز دیگری نیازمند کمک کرده است، اعتباربخشیدن به احساسات، توانایی مدیریت احساسات، بدون انکه توسط آن احساس تحت فشار یا کنترل قرارگیرند و توانایی تجربه احساس خوب کنونی در شرایطی تضمین شده تر است. درمان به داشتن احساس خوب در زمان حال می انجامد و این عمل تلفیقی است. بدین معنی که خاطرات اجازه دارند قسمتی از تاریخ زندگی یک فرد باشند، ولی نباید زمان حال او را تصرف کنند.